اینم پارت پانزده
که تیر به استخون لگنم خورد(درسته اسم استخونه لگن بود)
درد داشت خیلی ولی وقتی دور و ورمو نگاه کردم دیدم یکی پشت سرم قایم شده و من بخاطر اون تیر خوردم
وقتی دقیق نگاه کردم دیدم یه دختر با لباسای ناخورده بود
یهو از هوش رفتم
(ویو کای)
یهو دیدم سلین با دو داره میاد داخل چشمام رو از بی حوصلگی چرخوندم که اومد و بغلم کرد گفت
سلین:ع عشقم ا اون اونا ح حم حمله کردن اون جیگو ت تیر خ خورد
(سلین دوست دختر کایه)
کای تا اسم جیگو رو شنید سلین رو از خودش جدا کرد و بازوهای سلین رو گرفت تکون داد و گفت
.کی کی تیر خورده
سلین:ا ا اون
.د بگو دیگه
سلین:ج ج جیگو
کای سریع دوید سمت در دید همه دور یکی جمع شدن و گفت
.برین کنار زود باشین
همه رفتن کنار و تعظیم کردن
کای سریع جیگو رو برآید بقل کرد و به سمت عمارت دوید و رفت داخل و گفت
.یکی دکتر خبر کنه
کوک دنبال کای رفت
+جیگو هق جیگو
ته به دکتر شخصی خودشون زنگ زد
_زود بیا فهمیدی
دکتر:چش
ته گوشی رو قطع کرد
(ویو وقتی دکتر جیگو رو معاینه کرد)
دکتر از اتاق اومد بیرون
دکتر:قربان تیر نخورده زخمی شده ولی زخمش عمیقه شاید یکم زمان ببره درمانش و این پماد رو روزی یک بار استفاده کنه
+_.=باش
دکتر:فقط یه چیزی
_بگو
دکتر:شما چطور تونستید بزارید یه امگای
درد داشت خیلی ولی وقتی دور و ورمو نگاه کردم دیدم یکی پشت سرم قایم شده و من بخاطر اون تیر خوردم
وقتی دقیق نگاه کردم دیدم یه دختر با لباسای ناخورده بود
یهو از هوش رفتم
(ویو کای)
یهو دیدم سلین با دو داره میاد داخل چشمام رو از بی حوصلگی چرخوندم که اومد و بغلم کرد گفت
سلین:ع عشقم ا اون اونا ح حم حمله کردن اون جیگو ت تیر خ خورد
(سلین دوست دختر کایه)
کای تا اسم جیگو رو شنید سلین رو از خودش جدا کرد و بازوهای سلین رو گرفت تکون داد و گفت
.کی کی تیر خورده
سلین:ا ا اون
.د بگو دیگه
سلین:ج ج جیگو
کای سریع دوید سمت در دید همه دور یکی جمع شدن و گفت
.برین کنار زود باشین
همه رفتن کنار و تعظیم کردن
کای سریع جیگو رو برآید بقل کرد و به سمت عمارت دوید و رفت داخل و گفت
.یکی دکتر خبر کنه
کوک دنبال کای رفت
+جیگو هق جیگو
ته به دکتر شخصی خودشون زنگ زد
_زود بیا فهمیدی
دکتر:چش
ته گوشی رو قطع کرد
(ویو وقتی دکتر جیگو رو معاینه کرد)
دکتر از اتاق اومد بیرون
دکتر:قربان تیر نخورده زخمی شده ولی زخمش عمیقه شاید یکم زمان ببره درمانش و این پماد رو روزی یک بار استفاده کنه
+_.=باش
دکتر:فقط یه چیزی
_بگو
دکتر:شما چطور تونستید بزارید یه امگای
- ۷.۷k
- ۲۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط